فراموشت نکرده ام

ღღبانـــوی تنهـــــاییღღ

★خدایــــا! ... این که میگن تو از رگ گردن به ما نزدیک تری اندازه درک و فهم من نیست ... یه دیقه بیا پایین بغلم کن★

تو که ميخواستي امروز بروي
پس چرا ديروز با من عهد بستي
تو که ميخواستي امروز مرا تنها بگذاري
پس چرا ديروز مرا عاشق خودت کردي
به يادت هست حرفهاي روز اول آشنايي را
به يادت هست قول و قرارهاي آن روز باراني را
به يادت هست فرياد دوستت دارم را
به يادت هست از اول کوچه دويدن، به شوق در آغوش کشيدن من را
ميگفتي ميخواهم دنيا نباشد اما مرا داشته باشي
يک لحظه نيز نيامده که بدون من نفس کشيده باشي
حالا من هستم و نگاهي خسته ، به چه کسي بگويم دردهاي اين دل شکسته
من که مانده ام در پشت درهاي بسته  ، تو کجايي ، دلت با دلي ديگر در کنار ساحل عشق نشسته
روزهاي تکراري ، گذشت آن لحظه هاي بيقراري
گذشت آن شبهاي پر از گريه و زاري
کمي دلم آرامتر شده
فراموشت نکرده ام ، مدتي قلبم از غمها رها شده
شب هاي تيره و تار من
مدتي بيش نيست که ميگذرد از آن روز پر از غم
به ياد مي آورم حرفهايت را
باز هم گذشته ها ميسوزاند اين دل تنهايم را
از آن روز تا به امروز تنهاي تنها مانده ام
دل به هيچکس ندادم و هنوز با غصه ها مانده ام
نميتوانم فراموشت کنم ، محال است روزي بيايد که يادت نکنم
يا با ديدن عکسهايت گريه نکنم
نميتوانم فراموشت کنم…. نميتوانم فراموشت کنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:,ساعتتوسط روشنک | |